فکر میکنم از اواخر پاییز پارسال تا اوایل ماه رمضان امسال، چند ماهی بود که تمام تلاشم رو کردم حتما برم باشگاه، خیلی هم خوب بود و تاثیر مثبتی روی من داشت. متاسفانه به دلیل تداخلش با کارم و همینطور ایام روزه داری کلاسم ول شد.

تا اینکه این هفته باز تصمیم گرفتم که کلاسم رو ادامه بدم.

همه اینها رو گفتم که بگم یکی از خانمهایی که اون هم به کلاس میومد، دیروز من رو دید و گفت:

- پس چرا نیومدی دیگه؟! (و جالب بود که خودش هم چند وقتی بود که نیومده بود کلاس!)

+ (با خونسردی) نتونستم بیام.

- عروسی کردین؟

+ بله خیلی وقته! 

- عهه کی؟

+ اوایل امسال.

- پس برای همین نتونستی بیای کلاس!

+ نه واقعا ربطی نداشت یه این موضوع!

 

خدای من، خدای من! اول از همه اینکه درسته من با این خانم در یک کلاس شرکت میکردیم ولی اصلا حرفی با هم نداشتیم، یه بار به سرعت تمام اطلاعات رو از من گرفت! من نمیدونم چرا نمیتونم آدمای فضول رو لالشون کنم، مثل آدمای مظلوم به تک تک سوالاتشون پاسخ جامع و کامل میدم.

اما موضوع مهمتر اینکه چرا بعضیها ازدواج رو شغل حساب میکنند؟ مثلا ازش میپرسی چیکار میکنی؟ میگه من ازدواج کردم:| و یا اینکه تا ازدواج میکنند توجیه این میشه که کاری انجام ندن! آخه ازدواج من چه ربطی داره به اینکه نیومدم باشگاه؟!

از اینکه بقیه ازدواج من رو برام یه نقطه ضعف حساب کنند متنفرم، از اینکه فکر کنند با ازدواج تواناییهام رو از دست دادم، نمیتونم درس بخونم، نمیتونم کار کنم، نمیتونم تنهایی بیرون برم و یا آزادیم رو از دست دادم خیلی خیلی بدم میاد. تو رو خدا سر از زندگی مردم بکشید بیرون و به زندگی خودتون برسید. انقدر سوهان روح نباشید.

از سوالات تکراری مثل: چرا ازدواج نمیکنی؟ چرا عروسی نمیکنی؟ چرا بچه داری نمیشی؟ و. خسته نشدید؟ یه کم سر خودتون رو شلوغ کنید که جزئیات زندگی مردم اهمیتش رو براتون از دست بده!

میای با هم دوست بشیم؟

هم وطن! برای دوست شدن جملات بهتری پیدا کن!

زیبایی باید در چشمان تو باشد؟!

رو ,ازدواج ,اینکه ,هم ,نمیتونم ,خیلی ,رو از ,از دست ,بود که ,من رو ,از اینکه

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پیتزا برگه قران کریم:صوت و قاری و کتاب قران تشریفات مجلل ارجمند با دستان خالی اموزش جامع بازی انفجار دکتر کمال رضایی تبریز سکوریت درباره‌ی وب 1،2،3 مرجع مطالب جول اوستین و سایر اساتید وبلاگ شخصی محمدرضا جامی